درباره وبلاگ


به وبلاگ ما خوش آمدید برای کسب اطلاعات بیشتر به پروفایل مدیر وبلاگ مراجعه کنید
آخرین مطالب


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 194
بازدید کل : 7613
تعداد مطالب : 57
تعداد نظرات : 132
تعداد آنلاین : 2

وبلاگ مهندسی شیمی88روز دانشگاه شهید باهنر کرمان
University Kerman Chemical Engineering 88




 

این روزهای نزدیک به عید...شاید وب تکونی هم جالب باشه...و...

 وب ما هم تکانده شد



یک شنبه 29 اسفند 1389برچسب:وی تکونی,عباس رهامی,بچه های مهندسی شیمی88,ukce88,, :: 10:48 ::  نويسنده : مدیریت ویلاگ

به دلیل اینکه به نظرم خیلی حرفایی که میخوام بزنم رو نمیشه بزنم(حالا یا به دلیل طولانی بودن یا به دلیل سختی بیانش یا به هر دلیل دیگه)براتون چند کاریکاتور میذارم تا شاید بتونم اینجوری یه سری از حرفایی که میخوام رو بزنم.و مطمئن هستم که این حرفا حرف خیلی از شماها و همینطور آدمای با سطح درک و شعور بالا هست که اگر نبود این کاریکاتورها هم هرگز کشیده نمیشد و اگر مخاطبان با درکی مثل ماها نبودند این کاریکاتورها هرگز به نمایش عموم نمیرسیدند و پرطرفدار نمیشدند و شاید اصلا همون اول برای همیشه صدای کاریکاتوریستا در گلو خفه میشد!

 

 



ادامه مطلب ...


جمعه 20 اسفند 1389برچسب:عباس رهامی,کیمیانیوز,ukce88,کاریکاتور مفهومی,, :: 20:45 ::  نويسنده : مدیریت ویلاگ

  


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد


 

 

ترم ۱ شروع شد،با درسایی مثل ریاضی ۱ مشکل داشتیم.یه سری ریختند.بادرس فیزیک ۱ مشکل داشتیم،یه سری هم اونجا ریختند،البته بیشتر اونایی که با اساتید بزرگواری مثل لنگری و جعفریان(جعفر...)داشتن!یه سری هم که داشتن از آشنایی می افتادن!حالا هر کسی یه جور از گیر اون هم در رفت.یکی رفت پیش استاد و یکی دیگه هم برای استاد شعر برد و یکی دیگه .... بالاخره درست شد.اون موقع نمیدونستیم که ما یکی از بدترین نمره ها رو توی آشنایی گرفتیم!الان که ترم چهار هستیم تازه معلوم شده که یکی از مزخرفترین نمره ها رو ماها داشتیم!خوب این که چیزی نیست، استاد موسوی هم بهمون گفت بدترین کلاسی بوده که تا حالا داشته!به قول سالارکیا:"انصافا دستش درد نکنه این آقای موسوی".حقیقتو گفت.این پایان آبرو ریزیهامون که نبود.رسیدیم ترم ۲.دوباره یه چیزی شبیه همین ماجرا ها برای درسای ترم ۲ مون اتفاق افتاد.البته همراه با افتخاراتی هم بود.با یه چیزی مثل کلمه ی "جمع منتاقضین"شاید بشه توصیفش کرد.مثلا تو یه درسی مثل موازنه ماکسمون خیلی پایین بود ولی وقتی ترم قبل بچه های شبانه نمره هاشون اومد دیدیم که در کل بد هم نبودیم!لااقل فقط چند تا افتاده داشتیم که اوناهم تعدادشون به انگشتای دست هم نرسید.اما خوب تو معادلات و ریاضی ۲ هم دوباره همینجور شد.نمرات خوب تو م.شیمی ها پیدا نشد که نشد ولی نمره ی در حد له شده هم نداشتیم.هر چی که بود و نبود رسیدیم به ترم ۳.ترم ۳ اما دیگه این خبرا نبود.مثل اینکه بچه ها استعداداشون ییهو شکوفا شده باشه!نمره رفت بالا،بالا،بالا.البته بین خودمون باشه که استادا هم خوب با ماها کنار اومدن!دیگه درسا رفته بودن تو بخش خودمون.دیگه حداکثر بچه ها ۲تا درس با یه سری بخشای سخت گیر مثل ماهانی داشتن.گفته بودن که بخش خوب نمره میده اما کسی شاید فکرش رو نمیکرد که یکی مثل استاد قادر بیاد و ۳ نمره به همه بده(البته استاد خودش بارها سر کلاس گفته که به بعضی از بچه ها ۲ نرمه داده نه ۳ نمره!).البته از اون طرفش هم بود.شاید اون بچه هایی که ریاضی مهندسی داشتن فکرشو نمیکردن که استاد بختیاری که ظاهر مهربونی داشت بزنه دهن ملت رو سرویس کنه!

 



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 19 اسفند 1389برچسب:کیمیا نیوز,عباس رهامی,استاد قادر,ulce88,, :: 18:22 ::  نويسنده : مدیریت ویلاگ

مصاحبه باآقای رشید پور مجری تلویزیون

 همه ان را به عنوان یک مجری انگزشی تلویزیون میشناسند,اما پس از  خواندن این مصاحبه می فهمید که رشید پور یک معمار ,خلبان ,کارگردان,نوسنده وسردبیر روزنامه و فارالتحصیل زبان انگلیس است ودر همه این موارد تا حدی تخصص دارد جدای از اینها او یک مجری انگیزشی اما متفکر است با مطالعاتی که داشته می توند ساعت ها باشما درباره موضوعی صحبت کند.



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 19 اسفند 1389برچسب:کیمیانیوز,فاطمه اکبری,ukce88,مصاحبه, :: 16:31 ::  نويسنده : مدیریت ویلاگ

یه عکس از شاهین نجفی

به دنبال جریان آهنگی که معمولا سر کلاس ترمو۲ توسط یکی از گوشیهای بچه ها پخش میشه،تصمیم گرفتم پستی در این رابطه بگذارم.

 

اولین بار که سر کلاس ترمو۲ این آهنگ رو شنیدم به جای اینکه مثل همیشه نسبت به صدای زنگ موبایل که حواس آدم رو از همه چی پرت میکنه شاکی بشم،خوشحال شدم و کلی برام جالب بود.آهنگ آغازینش واقعا به نظرم معرکه میاد.خیلی قشنگ بود.باید این رو هم بگم که قبلا این آهنگ رو یکی دو بار شنیده بودم.هر کسی نظری داره ولی لابد اون نفری هم که این آهنگ رو گذاشته همین نظر رو داشته.در هر صورت دست همون کسی که همیشه زحمت میکشه و یادش میره گوشیشو سایلنت کنه یعد بیاد سر کلاس درد نکنه.ما رو هم به فیض رسوند!

اما اگر کسی هست که نمیدونه اون آهنگ چیه و در مورد چیه و کی خونده و .... این پایین رو بخونه تا کامل بفهمه:

این شعر از اشعاری هست که در مورد فقر و تنگدستی و ... سروده و توسط شاهین نجفی(رپر معروف که معمولا اشعارش پر از انتقاد و البته معمولا سیاسی هم هست)خونده شده.

موضوع شعر مقایسه ی ساده بین یه فرد از طبقه ی متوسط جامعه با بچه های و مردم طبقه ی محروم هست که به صورت پند و نصیحت از طرف دایی به سارینا-یه دختر از قشر متوسط جامعه- بیان میشه:

تو تو تخت خودت خوابیدی و راحتی ... غذات یه وقتی داره و خوابت ساعتی
مدرسه میری و شانست واسه زندگی ... بالاس نمیشه ردش کنی دایی سخت نگیر
یه بابا داری که مث شیر پشت سرت .... مامانی که قلبش با قلب تو می تپه
حالا بزرگ تر می شی و می بینی زندگی .... چطور آدم و خم میکنه دایی سخت نگیر
دایی قدر اون چیزی رو که داری داشته باش ... زندگی مث رنگ و قلم و تو نقاش
هر جور رنگش کنی همون جور میمونه .... نشه جغد شومی تو بومت بخونه
نشه سفیدیه چشمات یه روز خون بشه ... نشه صورت قشنگت گلگون بشه
دایی یاد بگیر همه چی رو تجربه کنی ... ولی تو بعضی راها دیگه برگشتی نیس
به هر دستی که دس دادی دست تو بپا ... دایی بترس از گرگای آدم نما
... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... .. .. .. ..
... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ...
اگه نخونی و ندونی پس زود خام میشی ... سرتو بالا نیگه دار نشه رام شی
نگی روسری روسرت محدود شدی ... حدود و تو تعیین می کنی زندگی یعنی
زندونی که آزادیت دست خودت ... مگه کوه و میشه به بند کشید دایی
سارینا بیا ببین داییتو دوباره ... گلی که ساخته امروزفقط یه خار سارینا قصم همیشه گریه داره سارینا سارینا سارینا
نشه اخم کنی به اون دختر بچه ای ... که گلی داره تو دستشو می خواد بهت بفروشه روبرگردونی و با خودت بگی فرق داری ... حتما آره فرق داری دایی
اون یه بچه کارگره از پایین شهر ... فقر و ترس و سیاهی همراهشن
باباش معتاد دایی ببین صورتشو ... جای سرخ سیلی سرد پدرشو
فقط نه سال داره تو مدرسه نیستو ... طعم تلخ کارو به دوش کشیده و
گلی که پرپر میشه تو دست مشتری ... اون گلی که با تلخی ازش می خری
واسه اون گل نیست یه لقمه نونه ... ضامن اینکه کتک نخوره تو خونه
نپرس تقصیر کیه خودت می فهمی ... نپرس قصه اش طولانیه دایی زمین
پر از آدمایی که کار میکنن و یه عده ای ... فقط پول دارن یه مشت عقده ای
که از کار کارگرا کاخ ساختنو ... چه کسایی تو این راه جون باختنو
این چیزارو به دیگرون بگی بهت میخندن ... آخه زشتیم عادت میشه واسه آدم
ولی تو قصه ی خودتو بکش نقاش ... بزار هر کی هر چی هس باشه تو خودت باش
سارینا بیا ببین........
در آخر بگم که این پست صرفا جهت این گذاشته شد که یه تنوعی شده باشه و یه شعری هم به این بهانه گذاشته باشیم و یه گریزی به واقایع کلاسیه زده شده باشه!


چهار شنبه 18 اسفند 1389برچسب:کیمیا نیوز,عباس رهامی,ukce88,سارینا,شاهین نجفی, :: 19:40 ::  نويسنده : مدیریت ویلاگ

قبل از اینکه برم مدرسه در مورد مدرسه خیلی چیزا میشنیدم.یکی میگف خیلی مدرسه خوبه و اون یکی رو هر وقتی که از مدرسه میومد گریون میدیدم!تا قبل از اینکه برم مدرسه نفهمیدم مدرسه چجور جاییه.بالاخره این عدد هفت برای سن من هم اعمال قدرت کرد و به هر ناچاری ای که بود من هفت ساله شدم.دیگه میخواستم و نمیخواستم باید میرفتم مدرسه.از اون دسته نبودم که از مدرسه بدم بیاد،البته تا قبل از اینکه برم مدرسه!روز قبل از مدرسه با چهره ی خوشحال راه افتادم که برم مدرسه که "علم"یاد بگیرم و به "مملکت خویش"خدمت کنم و آدم خوبی بشم و بقیه رو هم خوب کنم!همچینی که روز اول مدرسه تموم شد از این رو به اون رو شده بود،هم تفکرم و هم چهرم!روز دوم انگار که داشتن از خونه مینداختنم بیرون،دیگه قصد کرده بودم که برم دنبال شغل محبوب نون خشکی !۲-۳ سالی که گذشت و به اوضاع مزخرف مدرسه عادت کردم فهمیدم که فقط من نیستم.بعدا تر که بزرگتر شدم و عقلم اینقدر رسیده بود که حرفای قلمبه سلمبه بشنوم،دیدم همه میگن این معلمای مدرسه خوب نبودن و بچه های بدبخت بیچاره رو از مدرسه فراری کردن!

 

این وضع توی همه ی دوران مدرسه ادامه داشت،گاهی شدید تر و گاهی هم ضعیف تر،بالاخره به سال سوم دبیرستان هم تموم شد.به نظر میومد دوران اسارت سر اومده باشه.از بقیه میشنیدم که میگفتن این از حالا به بعد دوران آزادیه!اون یکیو میدیدم هر روز اول صبح که از خواب پا میشد یه فریاد آزادی سر میداد و میومد مدرسه!دیگه دبیرها هم مثل قبلا بی رحم و مروت نبودن.اما همچنان با بی رغبتی اکثریت دبیرها برای درس دادن مواجه بودم.رسمی،خشک و ... .شاید فکر میکردم دانشگاه خوب باشه.بقیه میگفتن جای با حالیه.بقیه رو میدیدم همین که اسم دانشگاه میومد وسط غرق در تخیلات میشدن،به به چه استادای خوبی!چقدر هم که ما داریم علم یاد میگیریم.داریم میشیم یه کسی برا خودمون.میشستن انتخاب میکردن که حالا مهندس بشیم یا دکتر؟ اما همین که از غول بی شاخ و دم کنکور رد شدم دیدم  دیگه نه کسی میگه دانشگا خوبه نه کسی میگه ما کاره ای هستیم.بدتر از قبل نبود ولی بهتر هم نبود.در جرگه ی انسانها هم به حساب نمیومدیم!هر کی از راه میرسید و هر کی رو که هر جا میدیدیم از ما مهم تر بود و بالاتر و قلدرتر و گردن کلف تر و با نفوذتر و ما از هر کسی که قابل تصور بود بدبختر و تو سری خر تر و .... !

دیگه به این وضع عادت کردیم!هر کی به همون اندازه که بد بخت بود عادت کرد.شاید یه بچه ی صنعتی شریفی به چیزایی که ما عادت داریم عادت نداشته باشه ولی مطمئنا ما هم به یه بدبختی هایی که اون داره دچار نیستیم و عادت نکردیم!اما هر چی باشه میدونم که ما هم آدمای ناچیزی هستیم!استاد که بالا سر آدم نیست!میاد تو کلاس که فقط بابتش پول بگیره.کسی که مشاوره نمیده،یه مشتی اونجا نشستن و میگن که شما هر کار خواستی بکنی ما پشتتیم،راهنماییت میکنیم،اما والا فکر نمیکنم کسی چیزی دیده باشه تاحالا.خلاصه نه از استاد و نه از امکانات و نه از هیچی دیگه تو دانشگاه هم چیزی نصیبمون نشد.شاید اشکال از ما باشه که دانشجو نما (بزنید...بزنید...بزنید گردن این پدر----) هستیم!شاید هم استادا استاد نیستن.شاید استاد استادامون خوب نبودن،شاید سیستم آموزشی بده،شایدم سیستم اقتصادی،یا مثلا اجتماعی،فرهنگی،هنری،ورزشی،اقتصادی،سیاسی و ... .اصلا شایدم تقصیر این آمریکا و انگلیس باشه،از همون روز اولی که رفتم مدرسه و حتی اون موقعی که از معلم کلاس اول ابتداییم کتک میخوردم این آمریکا و انگلیس بودن که چوب لای چرخ ماها میکردن!آره دیگه تقصییر اوناست.خوب پس مقصر هم پیدا شد!بریم پدرشونو در بیاریم.

فردا تعطیل عمومی....فردا همگی کف خیابونا.......همه بگن....شعار ملت ما/مرگ بر آمریکا(و البته انگلیس به همچنین)

اما تو این بین میشنیدم که یه سری هستن که اینجوری نیستن.باحالن.همین الان هم میشنوم!ما دانشگاهیمو و اونا هم دانشگاه.تازه قبلا هم همینجوری بوده!آدمای با حال بودن تو مملکت ولی خوب یا بی حال شدن،یا حالشون گرفته شده ،یا حالی به حولی شدن،یا ضد حال خوردن یا اینکه کلا برای همیشه از حال رفتن و ترجیح دادن برن زیر خاک!

میخونی و میبنی تو هم حالت گرفته میشه!دیگه زیاد نمیگم.فقط ببینید:اند(End)صمیمیت و این حرفا...

 

 

همه میشناسیدش.....شفیعی کدکنی تو کلاس درسش

حالا شما بگید این استاده یا اونایی که ما تا حالا تجربه کردیم؟



چهار شنبه 18 اسفند 1389برچسب:کمیا نیوز,عباس رهامی,ukce88,, :: 19:38 ::  نويسنده : مدیریت ویلاگ

دست اندرکاران طرح:سعید حسین زاده و فرشید ذوالعلی

 

فورد شلبیGT500

فورد موستانگ یک خودروی اسپرت آمریکایی است که نخستین بار در سال ۱۹۶۴ عرضه شد واز آن روز تا کنون چندین نسل از این خودروی منحصر به فرد روانه بازار شده است.در حال حاضر قویترین مدل موستانگ،مدل شلبی GT500است.......



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 18 اسفند 1389برچسب:کیمیا نیوز,فرشید ذوالعلی,سعید حسین زاده,, :: 19:35 ::  نويسنده : مدیریت ویلاگ

Home Page

سلام.از اونجایی که به نظر میرسه وبلاگ داره تعطیل میشه(حالا اگر رسما هم اعلام نشه اما داره این کار انجام میشه!)تصمصیم گرفتم که اون برنامه هایی که برای وبلاگ در نظر گرفته شده بود رو به فراموشی بسپارم و اگر همه موافق باشند به طور آزاد تو وبلاگ کار کنیم!

یادتونه که یه موقعی سر اینکه منشور کورش به ایران برگشت چه سر و صدایی شد؟؟؟یادش بخیر همچینی یه کم مونده بود که ۱هفته تعطیل عمومی اعلام بشه ها!!!خیلی هاتون میدونید که اون  منشور چی بود.اما شاید یه سری هم ندونید.من برای اون یه سری که میدونن این پست رو گذاشتم که یادآوری بشه و برای اونهایی که نمیدونن گذاشتم که بدونن و برای اونهایی هم که اصلا این منشور رو قبول ندارن بگن که چرا قبول ندارن و خلاصه هر کسی هر نظری در مورد این منشور داره بگه.

راستی اگر شما جای کورش بودید و میدونستید چیزی که روی منشور مینویسید سالها بعد به نمایش جهانیان در میاد روش چی مینوشتید؟اگر الان یه منشور بدن دستتون و بگن روش بنویس چی مینویسید؟؟؟



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 18 اسفند 1389برچسب:عباس رهامی,کیمیا نیوز,منشور کورش,ukce88, :: 19:27 ::  نويسنده : مدیریت ویلاگ
به قلم:امیر امیرراد
 


هتل Caesars Palace در لاس وگاس امریکا با 3،340 اتاق


 



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 18 اسفند 1389برچسب:کیمیا نیوز,ukce88, :: 19:25 ::  نويسنده : مدیریت ویلاگ

زنی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد.

بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند. شخصی

که برایش شایعه ساخته بود به شدت از این کار صدمه دید و دچار مشکلات زیادی

شد. بعدها وقتی که آن زن متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده

و وضعیت همسایه اش را دید از کار خود پشیمان شد و سراغ مرد حکیمی رفت تا

از او کمک بگیرید بلکه بتواند این کار خود را جبران کند.

حکیم به او گفت: «به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را در مسیر جاده ای

نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن.» آن زن از این راه حل متعجب شدولی

این کار را کرد.

فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور آن زن رفت ولی 4 تا

پر بیشتر پیدا نکرد. مرد حکیم در جواب تعجب زن گفت انداختن آن پرها ساده بود ولی

جمع کردن آنها به همین سادگی نیست همانند آن شایعه هایی که ساختی که به

سادگی انجام شد ولی جبران کامل آن غیر ممکن است. پس بهتر است از شایعه

سازی دست برداری.


 



چهار شنبه 18 اسفند 1389برچسب:کیمیا نیوز,ukce88, :: 19:21 ::  نويسنده : مدیریت ویلاگ

abas1.jpg

طراحی سینی ها(tray disigns)

هر سینی(plate) به منزله ی یه برج(column) کوچیکه چون که هر کدومشون قسمتی از کار جداسازی(separation) رو انجام میدن.به خاطر همین میشه گفت که سینی(plate) ای بهتر عمل میکنه که درجه ی جداسازی(separation) بیشتری داشته باشند و به طور کلی درجه ی جداسازی(separation) برج(column) به طراحی سینی(plate)ها بستگی داره.سینی(plate)ها بر دو اساس طراحی میشوند.

پخش کردن(distribution) مایع(liquid)، پخش کردن(distribution) کردن بخار(vapour) روی سینی(plate) ها و این به خاطر اینه که پخش(distribution) هر چه بهتر و تماس بیشتر مایع(liquid) و بخار(vapour) باعث جداسازی(separation) بیشتر و بیشتر میشه و بنابراین با تعداد سینی(plate)های کمتری میتونیم به درجه جداسازی(separation) مورد نیاز برسیم و همه ی اینها یعنی اینکه.......صرف انرژی و پول کمتر برای رسیدن به درجه ی جداسازی(separation) مطلوب.

       Spray distributor     Gravity distributor

از این به بعد مطالب کوتاهتر ولی سعی میشه که با کیفیت بالاتر گذاشته بشه.پس:

منتظر نیم نگاه بعدی باشید...



 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

 

اخبارگو:بر اساس اخباری که هم اکنون به دست ما رسید فردا روز ۵ اسفندماه اعلام شد!

 

در گزارشی که از طرف ستاد الافان دانشگاه و دانشجویان فارق التحصیل از کار وامانده منتشر شده به دلیل اینکه دانشجویان در عقده های روانی بسیار به سر میبرند و با فشارهای متعدد مالی و درسی دست و پنجه نرم میکنند روز ۵ اسفند برای دل خوشکنک این بندگان خدا روز مهندس نامگذاری شد.

سازمان نیروی حفاظت از مهندسان که زیر نظر وزارت مهندسی کشور قرار بود مشغول به کار باشه)به خدا قرار بود کار کنه ها ولی فعلا...) اعلام کرد که در دانشکده ی فنی چندین مورد هنگولیدگی(همون هنگ کردن) از نوع وخیم گزارش شده!!! گردن کلفت(همون رئیس) این سازمان ضمن ابراز نگرانی از گیج  بودن بیش از حد ملت مهندس در سر کلاسها در خصوص این شایعه اظهار داشت:

"طبق گزارشی که به دست ما رسیده همه  ی این موضوعاتی که این آقای مجری اعلام کرد دروغ بوده و من همه رو تکذیب میکنم.فقط چند مورد نیمه حاد از نوع اختلالات توهم زنی داشتیم که با بچه ها صحبت کردیم انشاءالله ایشون مورد توهم زدایی قرار میگیرن.باز هم به مردم دلاور و شهید پرور و شجاع و میهن دوست و پیشرفته و البته مهندس عرض میکنم که اگر و احیانا شایعه در این مورد که کسی در یکی از کلاسها خواسته دو شاخ  رو بزنه تو سر پیچ لامپ یا مثلا اینکه کسی تو کلاس دنبال دیوار میگشته اصلا باور نکنند.باز هم تاکید میکنم که لطفا عزیزان شایعه هایی که در مورد افراد بخش میشه رو باور نکنند.خودم رگ گردنم رو گرو میگذارم که همه ی اینا دروغه و قطعا دست افراد بیگانه تو کاره که میخوان همدلی و یکرنگی ما رو به تفرقه و ... بکشونند"

این در حالیست که شبکه های بیگانه همچنان به جوسازی علیه این مهندسهای پاک و دلاور و از خودگذشته و در خدمت امام عصر و ... ادامه میدهند. شبکه ی ABC در اظهاری به دور از سیاست ادعا کرده که یکی از اساتید در  کلاس گفته که"هیچ خری هم غیر از ما تو سالن نیست"و با پخش این شایعه قصد فروپاشی نظام مهندسی ایران و براندازی دانشکده ی فنی مهندسی و همچنین ایجاد التهاب برای اجرای نقشه ی شوم خود جهت پایین کشیدن رئیس بخش دارد.یکی از مسئولان در این رابطه گفته است"این آمریکا و انگلیس و المان و فرانسه و ایتالیا و ژاپن و مالزی و سوئد و سوئیس و اسپانیا و ترکیه و کاندادا و استرالیا و روسیه و چین و ...اینا،(همشون با هم)هیچ غلطی نمیتونن بکنن.برای اینکه یه مشتی هم تو دهن همه ی اینایی که گفتم زده باشیم فردا رو روز مهندس اعلام میکنم تا چشمشون درآد"

 در همین راستا تعدادی از دانشجویان غیور و فهمیده و باحال و دمت گرم دانشکده ی فنی و مهندسی برای نشان دادن اعتراض خود به این کارهای نامردیانه ی(صفت مشتق شده از نامردی!) شبکه های وابسته به آمریکای جهان خوار،استعمارگر ،تروریست،دو رو،گرگنما،پست و رذل و نامرد و بیشعور، احمق ،کثافت ....بیـــــــــــــــــــــــــــــــب و اینا روز مهندس رو در دانشکده ی فنی میگذرانند و اصلا به دنبال ولگردی و خوش گذرونی نمیروند تا به این آمریکای جهانخوار و پست و نامرد و بی همه چیز،ای پدر سوخته ی ناکس عوضی....بیـــــــــــب بگن زکی خیال کردی ما میریم خونه دنبال الافی و ولگردی؟هاها به گور خودت خندیدی!میریم عین مرد(حالا شاید هم زن!)درس بخونیم تا پوزیتو خاک بمالونیم!

پس از اعلام این بیانیه از طرف سرکده ی این مشت از دانشجویان شبکه  OAV اعلام کرد که دانشجویان قصد تظاهرات برای نشان دادن اعتراض خود به سیاست های کثیف و زوار در رفته ی آمریکا دارند.همزمان با پخش این خبر از رسانه های اونور آبی همچینی ییهو یکی از مسئولان خیلی خیلی مهم(رئیس نیروی حفاظت از کامپیوترهای سایت) اعلام کرد که به اونا چه که اینور داره تظاهرات میشه و در اقدامی بسیار سریع و البته معقولانه گفت که:غلط کرده هر کی بخواد فردا بیاد تظاهرات.مگه اینجا شهر هرته؟فردا کسی جرأت نداره اعتراضی سر بده.تجمع بیش از دو نفر هم ممنوعه!توی سالن کلاسا هم رفت و اومد فعلا ممنوعه تا اطلاع ثانوی"

با اعلام این بیان از طرف مسئول حفاظت از رایانه های سایت قرار شده که ملت به خاطر این سردرگمی وقتی که روز مهندس به اتمام رسید یعنی دقیقا رأس ساعت 9 به پشت بامها بروند و شعار "ای مأمور شهرداری ما را با خود ببر" سردهند.

رئیس قلدران خوابگاهها اعلام کرد که :"اگر کسی بالای پشت بام برود خودم هولش میدم پایین تا عمیقا صداش از ته گلو خفه شه".

به پایان این بخش از اخبار رسیدیم.

.

.

.

.

.

 

بینندگان یا شنوندگان و یا خوانندگان محترم از شما پوزش میخواهم.هم اکنون خبر دیگری به دست ما رسید:

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد


 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد
 !!روز مهندسی مبارک!!

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد
 



سه شنبه 17 اسفند 1389برچسب:روز مهندس,عباس رهامی,اخبار دانشگاه باهنر, :: 20:53 ::  نويسنده : مدیریت ویلاگ